وییلیام کریک و تبیین ازلیت خداوند
چکیده:
ازلیّت خداوند، غالباً به یکی از دو معنای زمانمندی (جاودانگی در زمان) یا بیزمانی (فرازمان بودن خداوند) تفسیر شده است. در دورة معاصر، ویلیام کریگ کوشیده است تا به نوعی میان این دو معنای رایج از ازلیّت خدا (بیزمانی و زمانمندی) جمع کند. در نظر وی، خداوند بدون خلقت، بیزمان است؛ اما پس از خلقت، به دلیل صدق نسبت واقعی خدا با جهان زمانی و نیز علم او به حوادث زمانی، زمانمند میشود. نظریة کریگ در باب ازلیّت الهی، بر مبانی متافیزیکی خاصی استوار است: مانند اینکه او، از سویی نظریة نسبی زمان؛ و از سوی دیگر، نظریة ترتیبی زمان را پذیرفته است. در بادی امر ممکن است چنین به نظر آید که دیدگاه کریگ، نظریهای منسجم و گامی در جهت تلفیق دو معنای ازلیّت است، اما با تأمّل و دقّت درمییابیم که اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است که قبول آن را به عنوان نظریهای موجّه برای تفسیر ازلیّت الهی دشوار میسازد. برخی از مهمترین اشکالهای دیدگاه او عبارتاند از: لزوم وقوع تغییر در ذات خدا، تأثّر حقّ تعالی از فعل خود، و تعطیل فیض در وضعیت عدم خلقت.
تحصیلات | محمد سعیدی مهر: – |
---|---|
سمت | محمد سعیدی مهر: دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران |
تعداد صفحات | 27 |
فصلنامه | دوفصلنامه علمی-پژوهشی فلسفه دین ،دوره 8، شماره 1، بهار و تابستان 1389 |
نویسنده |
فاطمه ملاحسنی, محمد سعیدی مهر |
ناشر |
دانشگاه امام صادق (ع) |
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.