نظریه ختم ولایت از منظر سید جلالالدین آشتیانی
چکیده:
ولایت،حقیقتی کلی و صفتی الهی است که در تمامیمراتب عالم سریان دارد و به اعتبارات مختلف تقسیم میشود و بر مبنای همین اعتبارات متعدد دارای ختم و خاتم میشود، که غفلت از آن اعتبارات باعث بروز ابهامها و تشویشهای فراوانی در فهم و تفسیر کلام ابنعربی و پیروان او میشود.
سید جمالالدین آشتیانی در ساماندهی و تنقیح نظریه ختم ولایت، ایضاح کلام ابنعربی و گرهگشایی از آن نقشی ارزنده دارد. وی با تسلط در مبانی حکمت و عرفان اسلامی، ضمن حفظ روحیه ولایتمداری و حریت علمیخود، کوشید چالشیترین مبحث مکتب ابنعربی را به گونهای تقریر و تبیین کند که تعارض آن با مبانی تشیع به حداقل ممکن برسد. وی ضمن نقد صریح آراء ابنعربی، برآن است تا متشابهات کلام محییالدین را به محکماتش ارجاع دهد و اثبات نماید که ختم ولایت پس از نبی مکرم اسلام (ص) در مشکات فروزان حضرت امیرالمؤمنین (ع) رتبتاً و در وجود حضرت مهدی (عج) زماناً متجلی است.
در این مقاله میکوشیم پس از تعریف و تقسیمبندی مفهوم ولایت بر مبنای آثار آشتیانی، مصادیق ختم ولایت را بررسی کرده و نگرش وی در خصوص ولایت علوی، مهدوی و عیسوی را تبیین کنیم وتأثیر لحاظ نمودن اعتبارات در رفع تشویش از کلام ابنعربی را، در حد امکان نشان دهیم.
نویسنده |
اسحاق آسوده |
---|---|
تحصیلات | اسحاق آسوده |
سمت | – |
تعداد صفحات | 35 |
فصلنامه | فصلنامه پژوهش های فلسفی و کلامی دانشگاه قم دوره 11، شماره 2 – شماره پیاپی 42، زمستان 1388 |
ناشر |
دانشگاه قم |
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.