مسائل اصلی:
مباحث بنیادینی در این تحقیق بررسی شده اند. مانند: استفاده از قواعد فقه سیاسی در راستای اثبات و معیار به کارگیری مصلحت؛ بررسی مصالح واقعیه در سه مرحله، مصلحت در جعل، در اجرا و در متعلّق؛ شناخت مرجع تشخیص مصلحت بر اساس نظریه های مختلف حکومت دینی؛ ضوابط فقهی به کارگیری مصلحت در نظام سیاسی و برشمردن بسیاری از عرصه های مصلحت ورزی در سیاست داخلی و خارجی نظام سیاسی. به شبهات بسیاری در خصوص استفاده از عنصر مصلحت در فقه شیعه و نظام جمهوری اسلامی پاسخ داده شده است، مانند این که؛
«مصلحت از مختصات فقه اهل سنت نبوده، بلکه استفاده سابقه درازی در فقه شیعه قبل از انقلاب اسلامی ایران دارد»؛
«استفاده از مصلحت مستلزم خروج از اجتهادِ مصطلح نخواهد بود»؛
«استفاده از مصلحت، راهکاری درون فقهی بوده و موجبِ تعطیلی بسیاری از احکام نخواهد بود»
و «استفاده از مصلحت، در راستای کارآمدی فقه بوده و به معنای سکولار شدن فقه نیست»
اهداف:
هدف از این تحقیق، نمایاندنِ ماهیت، مولفه ها و کارویژه هایی است که مصلحت در حوزه فقه سیاسی ایفا کرده و به کارآیی و کارآمدی فقه سیاسی در جامعه کمک می نماید.
ویژگی های ممتاز و انحصاری اثر:
روشی که در این تحقیق، مدِّ نظر قرار گرفته، روشی اجتهادی و مشتمل بر منابع اصیل فقهی عقلی و نقلی است. طبیعتاً سعی بر آن شده است، از گفتمان غالب فقاهتی در استدلال های خویش بهره گرفته و ضمن اثبات مصلحت در این گفتمان، ویژگی ها و راهکارهای تحقق آن به اثبات برسد، ضمن این که نمایاندن مصادیق کلان مصلحت و تطبیق آن در موارد مختلف سیاسی نیز در این تحقیق مدِّ نظر بوده که با ابتناء بر کتب فقهی و آراء فقیهان انجام شده است.
مصلحت به عنوان یکی از پارادایم های فقه سیاسی، نقشی محوری در حوزه های تشریع و اجراء احکام داشته و موجبات کارآیی و کارآمدی فقه سیاسی را فراهم آورده و اهدافِ غایی شارع را تأمین می نماید. و در زندگی سیاسی، مصلحت سببِ تسهیل رفتار و رفع معضلات و مشکلات و خروج از بن بستها و انسدادهای فکری و عملی می شود.
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.