مبانی و کاربستهای نظریه «روح معنا» در آثار جوادی آملی
چکیده:
یکی از نظریات مطرحشده در سنت اسلامی در باب نحوه مواجهه با مفردات متشابه قرآن، نظریه وضع لفظ برای روح معنا است که نخستین بار غزالی بهصراحت از آن سخن گفته است. این نظریه که در تاریخ اندیشه اسلامی در میان عرفا و پیروان حکمت متعالیه مقبول واقع شده، در نظر جوادی آملی بر اساس زنجیرهای از مبانی، مقبول افتاده و کاربستهای متعددی یافته است. التزام حداکثری به قوانین زبان عربی در مواجهه با متون دینی، کفایتنکردن ادبیات عرب جاهلی برای تأدیه معارف الاهی، رد تفسیر به رأی و دیدگاههای هرمنوتیکی، اعتقاد به لایههای متعدد در هستی، و اصالت حقیقت در قرآن کریم از مبانی این نظریه نزد او است. وی نظریه را مبتنی بر حدس و به عنوان راهکاری برای انفتاح باب مفاهمه قرآن و مخاطبان قلمداد میکند. همچنین، در باب پارهای واژگان موجود در کتاب و سنت به این نظریه تمسک جسته است؛ واژگانی همچون «یوم»، «مجیء»، «قلم»، «لوح»، «طعام»، «اصطفاء»، «کلام»، «کلمه»، «تجارت»، «مصباح»، «ذوق»، «صراط»، «باب»، «مفاتیح» و «کتاب».
نویسنده |
سید علی اصغر مسعودی, محمد غفوری نژاد |
---|---|
تحصیلات | سید علی اصغر مسعودی (دانشجوی دکتری شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم) |
سمت | محمد غفورینژاد (استادیار گروه شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم) |
تعداد صفحات | 18 |
فصلنامه | دو فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش نامه امامیه-سال دوم-شماره سوم-بهار و تابستان 1395 |
ناشر |
دانشگاه ادیان و مذاهب |
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.