مخاطبان اصلی:
علاقه مندان به هنر و زیبایی در قرآن
مسائل اصلی و اهداف:
دانش زيبايیشناسی و گذری بر پيشينه و نگرههای آن:
ـ درك و دريافت زيبايي قدمتي به درازاي پيدايش انسان بر روي كرة خاكي دارد. از روزگاران كهن، حسّ زيبايي شناختي در انسان وجود داشته و اين احساس، پيوسته در حال رشد و نمو است.
ـ زيباييشناسي، دانشي ميان رشتهای است كه از خلال آن، شاخههاي چندي از علوم گوناگون، هر يك به شيوه و روش و مفهوم های خاصّ خود، به مطالعه تجربه يا پاسخ زيباشناختي مي پردازند.
ـ هومر، مفهوم زيبايي را با مفهوم كمال نزديك ميدانست. در نزد او، انسان، نمونه اعلاي زيبايي و طبيعت، سرچشمه زيبايي به شمار ميرفت. فيثاغورث، عدد را پايه روابط زيبايي شناختي به شمار ميآورد.
هيراكليتوس، نخستين کسي بود كه نسبيّت در زيبايي را مطرح كرد. او انسجام را وحدت و به هم آميختگي اضداد ميدانست. سقراط، زيبايي را تنها از صفتهای اشيا نميدانست، بلكه معتقد بود بر فراز تمامي زيبايي ها، خود زيبا قرار دارد. او زيبا را چيزي ميدانست كه مفيد باشد. وي همچنين هنر را تقليد طبيعت تلقی میکرد و طرفدار زيباييِ روحي و باطني بود.
ـ زيبايي شناسيِ افلاطون، مترتّب بر نظريه مُثُل اوست كه جهان محسوس را سايهاي از جهان معقول ميداند. افلاطون هنر و بهخصوص شعر را تحقير كرده و آن را از شهر آرماني خود، طرد نموده است.
ـ زيبايي مورد نظر ارسطو امري واقعي ولي وابسته به ماهيّت شيء زيباست. ارسطو بر خلاف افلاطون، هنر را امري بسيار واجد اهميت دانسته است و هنرمند را در مرتبهاي برابر با مرتبة اهل نظر قرار ميدهد.
نظر افلاطون و ارسطو در دو نقطه اساسي مشترك است: زيبايي در نظام و در عناصر متافيزيكي كه نظام شامل آن ميشود، يعني وحدت وكثرت وجود دارد و وزن و تناسب دو عنصر زيبايي و كمال اند.
ـ در نظر فلوطين، خير، همان واحد مطلق است كه زيبايي از او سرچشمه ميگيرد و وسيله ادراك زيبايي، روح می باشد و حواس، تنها بازتابهایی را درك ميكند كه سايه آن زيبايی است. درنظر او، زيباييِ محسوس، جز بازتابِ تضعيفِ شدهاي از زيبايي معقولِ مُثُل نيست. فلوطين بر خلاف برخي كه زيبايي را در تناسبات نيكو و هماهنگي نهفته ميدانند، مدّعی است كه واحد و بسيط نيز ميتواند واجد زيبايي باشد.
ـ دو چهره پيشگام زيباييشناسي غربِ مسيحي در قرون وسطا عبارتند از: قديس آوگوستين و توماس آكويناس. سانت آوگوستين، زيبايي را به وحدت و زيبايي جسم را به توافق اجزا همراه با زيبايي رنگ تعريف ميكرد. در نظر او، كاملا روشن بود كه آفرينش الهي، كلا هيچ شباهتي به هنر انساني ندارد، به اين معنا كه هنر خداوند از عدم نشئت ميگيرد.
در نظر آكويناس، زيبايي مستلزم تحقّق سه شرط است: 1. تماميّت يا كمال، زيرا آنچه ناقص است، لاجرم زشت است 2. تناسب يا هماهنگي 3. وضوح؛ از اين رو ميگويند، اشيایي كه رنگ روشن و پر تلألؤ دارند، زيبایند.
ـ زيباييشناسي جديد، در فلسفه و هنر يونان ريشه دارد که در قرن هجدهم ميلادي به عنوان علمي جداگانه رخ نمود. بومگارتن، نخستين كسی است كه علاقه مندان را به تشكيل آن علم خواند و عنوان استتيك (aesthetics) را به كار برد. به عقيدة او، زيباييشناسي حركت از معرفت حسيّ يا ادراكي به معرفت عقلاني يا مفهومي را توضيح ميدهد…
مفهوم ها و موضوع های زيبايیشناسی:
ـ زيبايي را حقيقتي قابل ادراك، اما غيرقابل تعريف ميدانند. عدهاي نيز با بيان هاي گوناگون در صددِ شناساندنِ آن بوده اند و در گذشته وحال، تعريف هايي براي آن ارائه شده است.
ـ واژگان ديگري به جز زيبايي وجود دارد كه نشانگر احساسات زيبايي شناختی است؛ مانند: قشنگي، دلربايي و عالي بودن که از نظر كاربرد و گاه مفهوم، تفاوت هايي با زيبايي دارند.
ـ هر اندازه رشد مغزي و كمال انسان بالاتر باشد، هر حقيقت و هنرِ مفيد انساني را زيباتر تلقي خواهد كرد.
ـ برخي خوبي و زيبايي را يكي دانستهاند و يا علم اخلاق را شاخهاي از زيبايي شناسي و خوبي را صورتي از صورت های زيبايي شمردهاند، ليک پارهاي از کارها خوب اند، ولي به هيچ وجه ارزش زيباشناسي ندارند و برعكس، بعضي احوال، هنري و داراي زيبايياند، در حالي كه فاقد ارزش اخلاقي و خوبي هستند.
ـ در فلسفة اصل لذّت، همه پاسخ هاي لذّتمندانه به درك شيء، پاسخ به زيبايي آن محسوب ميشوند، اما گرچه درك و دريافت زيباييها همواره موجب احساس لذّت است، ولي هر لذّتي، معلول درك زيباييها نيست.
ـ كانت ميان لذّت زيبايي و ديگر لذّتها فرق مينهد و ميگويد، لذّت زيبايي به هيچ سودی متکی نيست، بلكه خشنودي بيطرفانه و آزاد است. يک ديدگاه نيز آنچه را مفيد است، زيبا ميداند.
ـ زيبايي، انواع گوناگوني دارد: محسوس، معنوي و معقول.
ـ اصول زيبايي، آن دسته از ویژگیهای شيء قلمداد ميشوند كه لازم و يا كافي هستند تا چيزي را زيبا تلقي كنيم. يكي از اصول مهم در زيباييشناسي، اصل وحدت توام با كثرت است. اين دو در تركيب با يكديگر، به وجود آورنده زيبايياند. هماهنگي اجزا، تناسب، توازن، تحوّل وسير تدريجي، تكرار، تقويت و تمركز و تضادِّ نمودهاي وحدت و کثرت اند.
در ميان ويژگيهاي ياد شده براي زيبايي، تناسب و نظم، مهم ترين آنها به شمار ميرود و با وجود برخي نقدها، اگر نظرية نظم در زيبايي كنار نهاده شود، هيچ جانشين روشني براي آن نیست. با اين حال، زيبايي به صورت های بينهايت متنوعي وجود دارد و نميتوان آن را با هيچ تعريف يا نسخه كلي محصور كرد.
ـ در باب عيني يا ذهني بودن زيبايي سه ديدگاه وجود دارد:
1. زيبايي يك شهود عيني مورد پسند و خوشايند است كه ذهن آدمي، نقشي جز بازتاب آن ندارد.
2. زيبايي، درك و دريافت ذهني از پديدههاي عينی است كه اگر آدمي از چنين ذهني برخوردار نباشد، زيبايي هم وجود ندارد.
3. زيبايي دو قطبی است؛ نه عيني و جدا از عقلِ تجربه کننده و نه معناي عقليِ خالص، بلكه آميزهاي از هر دو است و از رويارویيِ دريافت كننده زيبايي با پديده زيبايي شناختي به وجود ميآيد…
مفهوم ها و نگرههای زيباییشناختی در قرآن:
ـ زيباييشناسي با قرآن کريم رابطهاي دو سويه دارد: از يك سو، قرآن نگرشها وآموزههاي الهي در باب زيبايي و زيباييشناسي را عرضه مي دارد و با خود، جلوهگاه زيبايي است. از ديگر سو، زيباييشناسي به عنوان دانشي مقدّمهاي و ابزاري، بينش ما را در دريافت زيباييهاي قرآن و چگونگيِ آن افزون ميسازد.
ـ جمال از واژگانی است که به طور گويا زيبايي معنا ميدهد و در آن، معناي كثرت لحاظ شده است. جمال هم در زيبايي افعال به كار ميرود و هم در زيبايي آفريدهها.
ـ «حُسن» واژهاي كليدي در زيباييشناسي اسلامی است و با مشتقاتش در قرآن كريم بسيار پركاربرد می باشد. اين مادّه به هر آنچه شادي آور و خوشايند باشد، اطلاق ميشود و به مفهوم زيبايي و خوبي در مقابل زشتي و بدی است.
ـ نخستین بارى كه بشر با معناى زيبايى آشنا شد، از راه دیدن زيبايي در هم نوعان خود بود. سپس به زيبايی هايى كه در ساير موجودات طبيعىست، متوجه شد و پس از آن، موضوع زشتى و زيبايى را توسعه داد، و از چهار چوب محسوسات خارج ساخت و به کارها و معانى اعتبارى و عناوينى كه در ظرف اجتماع مورد نظر قرار می گيرد، ساری کرد و آنچه را که با سعادت زندگى بشر و يا بهره مندى انسانها از زندگى سازگار است، زيبا و خوب خواند و آنچه را با اين غرض سازگار نباشد، زشت و بد ناميد.
پس از آن نيز دامنه آن را گستردهتر کرد، به طوری که پيشامدهايى را كه در طول زندگي براي انسان پيش مى آيد، دربرگرفت، حوادثى كه مطابق ميل و آرزوى انسان و سازگار با سعادت فردى يا اجتماعى اوست، حسنات و خوبى ها نام گرفتند و آنچه را با خوشبختي و سعادت فردي و اجتماعي او ناسازگار است، سيئات و بدي ها خواندند.
ـ مادّه «زين» بر زيبايي و زيبا سازي دلالت ميكند و زينت، امر زيبايی است كه به چيزي افزوده ميشود و آن را زيبا ميسازد و به سبب اين زيبايي ديگران به آن ميل می یابند.
ـ قرآن كريم توجه ويژه اي به زيبايي دارد و در شماري از آيه های آن، جلوه هاي گوناگوني از زيباييهاي هستي و زيباييهاي معنوي و اخلاقي و پرده اي از زيباييهاي سراي آخرت بازتاب يافته است.
ـ انسان، نمونة والاي زيباييِ آفرينش شمرده می شود و هندسه زيبا و دقيقي بر اندام هاي او حاكم است و صورتگري زيبايي دارد. زيبايي انسان، بُعد روحاني و باطني او را نيز فرا ميگيرد و ساختار دروني او به گونه ای است كه با آن ميتواند به بالاترين مرتبه هاي كمال و سعادت دست يابد.
ـ طبيعت گسترده ترين و بارزترين نمودِ زيبايي بر پهنه هستي است. قرآن از تمامي گونههاي طبيعت سخن گفته و از اين ميان، زيبايي با شكوه آسمان و زيبايي دلپذير روييدنيها، بيشتر مورد توجه قرآن است. شادابي، خرّمي و زيبايي رنگي را كه در گياهان و درختان وجود دارد، در ديگر پديدههاي هستي، كمتر ميتوان سراغ گرفت.
ـ قرآن ما را به بُعد زيبايي شناختي دامها و حيوانات ارجاع ميدهد.
ـ پهنه نيلگون آسمان، عرصهاي بزرگ از زيبايي در هستي است. آسمان شب با ستارگان زيبا و درخشان آذين شده است و در آسمان روز، خورشيد و نور آن را زينت ميبخشند. قرآن كريم از ستارگان به چراغ تعبير كرده است تا هم زيبايي چراغ در نورافشاني را براي آن اثبات كند و هم بُعد هدايتگري آنها را یادآور شود.
ـ از پديدههاي برجسته زيبايي شناختي، رنگها هستند. رنگهاي گوناگون در طبيعت، هر كدام جلوهاي از حُسن را به نمايش ميگذارند. تنوّع و گونهگوني رنگها از نمودهاي تنوّع در آفرينش و از نشانههاي زيبايي در هستی است. قرآن كريم به اين تنوّع رنگ در پديده هاي گوناگوني اشاره دارد.
ـ «نُور» از برترين و زيباترين پديدهها شمرده می شود و خداوند که سرچشمة تمامي زيباييهاست، خود را نور آسمانها و زمين می شناساند. هر موجودى به هر نسبت با او ارتباط دارد، به همان اندازه نورانيّت و روشنايى به دست می آورد…
زيباشناسی قرآن:
ـ قرآن كريم، زيباترين و برترين سخن هاست و كسي را ياراي هماوردي با آن نيست؛ زیرا آن را آفریننده زيبايي ها سروده است.
ـ زيبايي هاي قرآن به دو بخش لفظي و معنايي قابل تقسيم است. زيباييهاي معنايي به درونمايه و پيام هاي آسماني آن مربوط است و زيبايي هاي لفظي و بياني قرآن کريم آن نوع از زيباييهاست که به ساختار لفظي و قالب عرضه مفهوم های آن باز مي گردد.
ـ زيبايي قرآن، آميزهاي از شکوه و زيبايی است. احساس هيمنه و شکوه قرآن گاه به حدّي است که لرزه بر وجود انسان مي اندازد واشک او را فروتنانه فرو مي ريزد. والامندي و شکوه قرآن، بيشتر ناظر به جنبه معنايي آن است، امّا الفاظ آن نيز فخيم و شکوهمند می باشد.
ـ نمونه هايي از صحنه هاي والا و رعب انگيز قرآن، آيه هایی است که باز گو کننده سرآغاز آفرينش آسمانها و زمين است و نيز آنها که پايان جهان و رستاخيز را عرضه مي دارد. عذابهاي کافران، از عرصه هايی است که هيمنه و هيبت آن مخاطب را بيمناک مي کند و او را انذار مي دهد.
ـ ساختار بياني قرآن کريم، ظرافت ها و زيبايي هاي ادبي فراواني را در خود، نهفته دارد که از چند زاويه قابل بررسی است. براي دريافت اين زيباييها، دانش هاي چندي را ميتوان به خدمت گرفت. آنچه تا کنون در اين زمينه بيشتر به خدمت گرفته شده، علوم بلاغت بوده است. پس کوششهاي بسياري ميطلبد تا بتوان از امکانات ديگر رشتهها و علوم نيز بهره گرفت.
ـ آثاري که در وادي قرآن و زيباييشناسي سامان يافته اند، کارهايي ميان رشتهاي هستند که از ديگر دانش ها به قرآن پلي زدهاند. اين آثار را در محورهاي ذيل ميتوان جاي داد: آثار ادبي ـ قرآني، اعجاز قرآن، زيباشناسي اسلوب ها و اجزای بياني قرآن، زيبايي و هنر در قرآن، تفسيرهاي زيبايي شناسانه قرآن.
ـ آنچه از پيامبر و اميرمؤمنان و ديگر امامان رسيده پس از قرآن، شيواترين، رساترين و زيباترين كلام شمرده می شود، و آنان خداوندگاران سخن اند. درباره هنرها و زيبايي هاي ادبي، سخنان معصومان، شماري از آثار سامان يافته است…
محدودیت های پژوهش:
آثار مناسب در باب زيباييشناسي که اين دانش را به صورت گويا و جامع بشناسانند، در زبان فارسي، بسيار اندک است. در آثار موجود نيز انسان مطلوب خود را به دشواري ممکن است بيابد. تخصصي بودن و ناآشنایی با زبان و اصطلاحات برخي کتابها و ترجمههاي متفاوت و نارسای بعضي ديگر از آثار نيز از دشواريهاي اين رشته است. در باب زیبایی و هنر در قرآن نیز آثار کمی وجود دارد که گاه جنبه عمومی دارد.
فهرست مطالب:
سخن ناشر 11
مقدمه 13
فصل يکم
دانش زيباييشناسي و گذري بر پيشينه و نگرههاي آن
(78 ـ 17)
دانش زيباييشناسي 19
پيشينه زيباييشناسي و نگرههاي آن 22
1. زيباييشناسي در يونان باستان 23
الف: پيش از افلاطون 23
ب: زيبايي و هنر نزد افلاطون 24
ج: زيبايي و هنر نزد ارسطو 26
د: زيبايي نزد فلوطين 28
2. زيباييشناسي در قرون وسطا 30
3. قرن هجدهم و آغاز زيباييشناسي نوين 31
4. تجربه گرايي 33
5 . كانت 39
6 . هگل 43
7. جنبش زيبايي گرايي 46
8 . صورت گرايي 48
9. عملگرايي 53
10. بيانگري 56
11. پسامدرنيسم 62
پسامدرنيسم و فلسفه هنر 66
بحث بر سر تفسير و ارزيابي 67
زيباييشناسي از منظر اسلام و اندیشمندان مسلمان 69
ترديدهايي در باب وجود زيباييشناسي اسلامي و پاسخ آن 72
سنجش ميان زيباييشناسي قرآن و دانش زيباييشناسي 77
فصلدوم
مفهوم ها و موضوع های زيباييشناسي
(130 ـ 79)
زيبايي 81
1. چيستيِ زيبايي 81
2. واژگانِ همحوزه با زيبايي 85
3. سنجش زيبايي با مفهوم های نزديك به آن 86
الف: زيبايي و حقيقت 86
ب: زيبايي و خوبي 87
ج. زيبايي و لذّت 89
د. زيبايي و سودمندي 91
4 . انواع زيبايي 93
5. اصول و نشانههاي زيبايي 93
وحدت در کثرت 94
الف. هماهنگي اجزا 95
ب. تناسب 95
ج .توازن 96
د . تحول وسير تدريجي 96
هـ . تكرار 97
و . تقويت و تمركز 97
ز . تضاد 98
بيان ها و نقدهايي چند درباره نشانههاي زيبايي 98
6 . عيني يا ذهني بودن زيبايي 101
7. عوامل اثرگذار در حکم به زيبايي 105
8 . تجربه زيبايي شناختي 107
9. نگرش زيبايي شناختي 110
والايي و شكوهمندي 112
زشتي 115
هنر 119
1. چيستي هنر 119
2. طبقه بندي هنرها و سلسله مراتب آنها 122
3. هدفها و كاركردهاي هنر 124
الف. نظريههاي لذّت پرستانة هنر 124
ب. هنر، وسيله دركِ حقيقت يا معرفت 125
ج. هنر، وسيله بهبود اخلاق 125
4. دين و هنر 126
فصل سوّم
مفهوم ها و نگره هاي زيبايي شناختي در قرآن
(216 ـ 131)
رابطه قرآن کريم و زيباييشناسي 133
واژه شناسي زيبايي در قرآن كريم 135
1. جمال 136
2. حُسن 137
3. زينت 142
4. حليه 143
5 . بهجت و نضرت 144
6 . زخرف 144
7. تسويل 145
8 . حبك 145
9. تبرّج 146
10. اعجاب 146
11. طيّب 147
تفاوت ميان واژگان زيبايي در قرآن 148
پديده هاي زيبايي شناختي در قرآن 149
1. زيبايي انسان 150
2. زيباييهاي طبيعت 152
3. زيبايي حيوانات 155
4. زيبايي آسمان 156
5. رنگها و نور 158
6. زيبايي هاي بهشتي 161
7. زيبايي هاي معنوي و اخلاقي 164
8 . زيبايي هاي هنري در قرآن کريم 167
آثار باشکوه تاريخي در قرآن کريم 169
الف. بناهاي سنگي قوم عاد 170
ب. بناهاي سليمان 171
ج. سدّ مأرب 172
د. سدّ ذوالقرنين 173
ابزارهاي زيبا سازي 175
نشانه هاي زيبايي از منظر قرآن كريم 177
1. تناسب و توازن 178
2. چينش منظم 179
3. تنوّع و تضاد 180
4. پيراستگي از عيبها 182
خداوند، سر چشمه همه زيباييها 183
حُسن آفرينش و مقصود بودن زيبايي در آن 189
زيبايي دوستي در اسلام 192
عيني يا ذهني بودن زيبايي از ديدگاه قرآن 195
کارکردهاي زيبايي از نگاه قرآن 199
الف. کارکرد اعتقادي زيبايي 200
ب. زيبايي صحنه آزمون انسان 203
بازتابِ زر و زيورهاي دنيوي در نفْس انسان 205
الف.آثار مثبت زيبايي 205
ب. آثار منفي زيبايي 207
زينتهاي پوشالي و شيطاني 212
فصل چهارم
زيباشناسي قرآن
(259 ـ 217)
قرآن، زيباترين و هنريترين سخن 219
زيباييهاي قرآن 221
1. زيبايي هاي معنايي 223
2. زيباييهاي بياني 232
نگاهي زيباشناسانه به آيه هایي از قرآن مجيد 233
والايي وشکوهمندي قرآن 238
پيشينه زيبايي شناسي قرآن 242
1.آثار ادبي ـ قرآني 243
2. اعجاز قرآن 245
3. زيباشناسي اسلوبها و اجزای بياني قرآن 247
4. زيبايي و هنر در قرآن 250
5. تفسيرهاي زيباشناسانه قرآن 252
زيباشناسي سخن اهل بیت( 254
چکيده و نتيجه آنچه در کتاب گذشت 260
فهرست منابع 277
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.