تهافتهای گادامر در مواجهه با روشهای علوم تفسیری در شناخت مراد مؤلف
چکیده:
بنیانهای فلسفی گادامر به عنوان معمار اصلی هرمنوتیک فلسفی برگرفته از اندیشههای فلسفی هایدگر است و تلقی او از مفاهیم کلیدیای همچون هستی، حقیقت، فهم، معنا، انسان و… همه بر این اساس است. گادامر ابتدا در تأسیس هرمنوتیک فلسفی، در پی ساماندهی به روشی جدید در علوم انسانی بر مبنای فلسفة هایدگر در مقابل روش دیلتای در علوم انسانی بود؛ ازاینرو اندیشههای او در این مرحله، همانگونهکه از فصل دوم کتاب حقیقت و روش پیداست، کاملاً هستیشناختی بوده و هرگز ادعای ورود به روشهای علوم تفسیری را در دریافت مراد مؤلف ندارد و بلکه این روشها را در جای خود درست میداند و کار خود را بعد از کاربست صحیح آنها در مواجهه با متن معرفی میکند. اما او در ادامه- در بخش سوم کتاب مزبور و در مقالة همگانیبودن مسئلة هرمنوتیک- بر خلاف نظر اول خود، به ممیزی روشهای علوم تفسیری در دریافت مراد مؤلف میپردازد و از اساس منکر کارآمدی آنها میشود. به نظر میرسد این تهافت به دلیل عدول از مسئله و هدف اولیه و بهکاربردن اندیشههای فلسفی هایدگر در ساحتی است که صلاحیت آن را نداشته و از اساس نیز برای آنها طراحی نشده بودند.
نویسنده |
مسعود فیاضی |
---|---|
تحصیلات | _ |
سمت | عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی |
تعداد صفحات | 26 |
فصلنامه | فصلنامه ذهن-پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی- دوره 19، شماره 76، زمستان 1397 |
ناشر |
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی |
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.